جدول جو
جدول جو

معنی حذف شدن - جستجوی لغت در جدول جو

حذف شدن(رَ / رِ دَ)
سقوط کردن. افتادن. افکنده شدن. انداخته شدن
لغت نامه دهخدا
حذف شدن
از قلم افتادن، خط خوردن، از دور خارج شدن، کنار گذاشته شدن، لغو شدن، باطل شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صرف شدن
تصویر صرف شدن
به کار رفتن، مصرف شدن
خرج شدن، سپری شدن، برای مثال بیا تا به از زندگانی به دستت / چه افتاد تا صرف شد زندگانی (سعدی۲ - ۵۹۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
سخن گفتن، گفتگو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عذر شدن
تصویر عذر شدن
حایض شدن (زن)، حایض شدن (زن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنف شدن
تصویر کنف شدن
از تازگی و طراوت و سختی افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
ستردن راننیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبس شدن
تصویر حبس شدن
بندیدن زندانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
گفتن دوییدن سخن گفتن تکلم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوف شدن
تصویر اوف شدن
زخمی شدن، سوختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفظ شدن
تصویر حفظ شدن
بیاد گرفته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرف شدن
تصویر صرف شدن
بکار رفتن، هزینه شدن، خرج شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرف شدن
تصویر طرف شدن
مقابل و حریف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرف شدن
تصویر طرف شدن
((~. شُ دَ))
روبرو شدن، مواجه شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
((~. زَ دَ))
سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صرف شدن
تصویر صرف شدن
((صَ شُ دَ))
به کار رفتن، مصرف شدن، طی شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
زدودن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حیف شدن
تصویر حیف شدن
تباه شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
سخن گفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
Word
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
Delete, Eliminate, Erase, Excise, Gut, Omit, Prune, Remove, Backspace
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
mówić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
parlare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
excluir, eliminar, apagar, excisar, eviscerar, omitir, podar, remover
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
falar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
删除 , 消除 , 切除 , 剖开 , 忽略 , 修剪 , 移除
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
говорити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
usuwać, eliminować, wymazać, wycinać, wypatroszyć, pominąć, przycinać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
видаляти , усунути , стерти , вирізати , випотрошити , опустити , обрізати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
löschen, eliminieren, herausschneiden, ausweiden, auslassen, zurückschneiden, entfernen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
sprechen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
удалять , устранить , стирать , вырезать , выпотрошить , опустить , обрезать , удалять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
говорить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
eliminare, cancellare, asportare, sventrare, omettere, potare, rimuovere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی